با سلام
مدتی هست که من از نامزدم دلخورم و این موضوع خیلی من رو ناراحت کرده. دلیل دلخوری ها و ناراحتی های من،تنها بی توجهی اوست. با هر روشی که توانستم گفتم که از او دلخور هستم؛ زیرا به بودنش، محبتش و هم صحبتی او نیاز دارم اما تنها پاسخِ او به من سکوت است. هر بار که در این باره با او صحبت میکنم موضوع حرف را تنها با گفتن " اینجوری نیست عزیزم" عوض کرده. این رفتار او بسیار مرا آزرده کرده که گاها دلم خواسته تلافی کنم.
هر بار این بی توجهی های او را به قول معروف زیر سیبیلی رد کردم و به روی خودم نیاوردم او نیز بارها عذرخواهی کرده اما تغییری بوجود نیامده. زمانی که تصور میکنم در اوج خوشحالی هستیم و همه چیز خوب پیش میرود، بی توجهی میکند و خوشیمان را نابود میکند و این عمل او مرا روزها به هم میریزد و باعث می شود از او فاصله بگیرم. بیشتر اوقات احساس تنهایی می کنم زیرا هیچ گوشی برای شنیدنم و هیچ چشمی برای دیدنم نیست. برخی اوقات احساس می کنم دیگر دوستش ندارم و گاهی از دوست داشتنش نفسم بند می آید. دیگر من چه کنم؟؟؟